• شنبه 3 آذر 03

 محمد خرم فر

سرود میلاد ولادت حضرت معصومه(س) با سبک از محمد خرم فر -( شب شب میلاده دل زغم آزاده خنده بزن امشب امام رضاشاده )

7533
15

یامولاتی حضرت   معصومه 3
شب شب میلاده
دل زغم آزاده
خنده بزن امشب
امام رضا شاده

*********
زآسمان دل
 سرزده منظومه
خوش آمدی بی بی
حضرت معصومه
       یامولاتی حضرت معصومه3
روح عباداته
 باب عنایاته
نوردل زهرا
عمه ی ساداته
*********
بردراین خانه
غرق تمنایم
کنار قبراو
زایرزهرایم
یامولاتی حضرت معصومه3
خدانوشت اینجا
چه خوش سرشت اینجا
گشوده میگردد
دربهشت اینجا
*********
حریم پاکت را
ملک شده حاجب
شده بزوارت
بهشت حق واجب
یامولاتی حضرت معصومه3

 

 

شاعر : محمد خرم فر

www.emam8.com دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 17:4
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



حامدابراهیم نژاد

پاسخ: سرود میلاد ولادت حضرت معصومه(س) با سبک از محمد خرم فر -( یامولاتی حضرت معصومه 3 )
شعر جدید محسن کاویانی برای حضرت معصومه(س)
واقعاً محشره



امشب برای مطلع شعر
پر ازآهم/

ماتم گرفتم آه! "بیت النور" میخواهم!



شکرخدا شهرم خیابان
ارم دارد/

من خوب میدانم که زهرا
هم حرم دارد



پرمیکشم در خاطرات
 کودکی هایم/

انگار دستم را گرفته 
باز بابایم



پس پابه پایش میروم
 تا جان آیینه/

سی سال قبل از این و 
در ایوان آیینه



به به چه دوران خوشی
به به چه دورانی/

سوهان برایم میخرد بابا
چه سوهانی

!

از دست بابا میکشم
 این دست کوچک را/

هی میدوم سرتاسر
صحن اتابک را



ناگاه میبینم که بابا
رفته از پیشم/

حالا خودم بابا شدم
 با کودک خویشم!



###



بعدش به خود می آیم
 و خود را که میجویم/

میگریم و زیرلبم 
آهسته میگویم:



آری بدم اما دلم دیگر
چه غم دارد؟/

شکرخدا ، شکرخدا
شهرم حرم دارد



اینبار اگر رفتی حرم شب
بود دقت کن/

غیراز کبوتر صحن او 
خفاش هم دارد!



پس من چرا در ناامیدی
غوطه ور باشم/

وقتی که بانو این همه
 لطف وکرم دارد



هرجای این دنیا که باشم
غیرشهرخود/

حس میکنم دنیای من یک 
چیز کم دارد



هرچند شهرمن پراز
غمهای پنهان است/

هرچند شهرمن هوایش
سخت دم دارد



اما به دنیایی نخواهم 
داد این دم را/

یک تارموی کاج های 
سبزشهرم را

اینجا شمیمش اختیار
دلبری دارد/

اینجا محرم هم صفای
دیگری دارد

بر سنگفرش صحن او
بال ملک خورده/

از سفره ی او آب هم 
اینجا نمک خورده


هرگز ندیدم نشنود بانو
صدایم را/

هرگز به روی من نیاورده
 خطایم را



هربار اینجا پیش او
بی اختیار خود/

میگریم و میگویم از
رسم دیار خود



عمریست روی حرمت 
سادات پابندیم/

ماروی مهمان آب را
هرگز نمیبندیم

!

ما رسممان این بوده
 مهمان را نرجانیم/

از بام ها گل برسر 
مهمان بیفشانیم



خواهر فراوان دوست
می دارد برادر را/

اصلأ نمی خواهم بخوانم
روضه ی "سر" را



###



اشکم چکید و عاشقانه
روسپیدم کرد/

بانو نگاهی کرد و انسانی
جدیدم کرد



این روسپیدی یاد من آورد
 بابا را/

میشست در حوض حرم
 او صورت مارا



حالا من و فرزندم و
 یک عشق دیرینه/

حالا من و فرزندم و 
ایوان آیینه



از دست گرمم میکشد
 یک دست کوچک را/

هی میدود سرتاسر
صحن اتابک را ...

شنبه 8 شهریور 1393ساعت : 13:21

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران