بازهم بنگرم نشانی خویش
پهلو و دست ارغوانی خویش
دستم از شانه هم بود عاجز
اشک بار زناتوانی خویش
غربت مرتضاست می دانم
علت گریه نهانی خویش
این منم سوخته ز شعله عشق
بین کاشانه جوانی خویش
قامتم چون هلال خم باشد
توی تابوت آسمانی خویش
باز اشک خود فرو رفتم
باز هم بنگر نشانی خویش
رضا جعفری
- پنج شنبه
- 17
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه