ذکر بابا آه و واویلا وسعت قبرت همه ی صحرا
نفسای آخر تو من و کشته علی
ناله های مادر تو من و کشته علی
داغ تو روی جگرم علی بی تو می میرم پسرم علی
ولدی علی 4
از من گریه از تو بی تابی خجلم از تو تشنه ی آبی
أشبه الناس پیمبر شده ام خونجگر
تو دلم زنده شده باز بیست و هشت صفر
خواهرت داره سینه میزنه ناله هاش دل و از جا می کنه
ولدی علی 4
چشم زخمات وا شده رو من می بینم صدها حفره رو یک تن
عطر تو در بین صحرا پراکنده شده
لشگر شام و می بینی غرق خنده شده
ای عزیز من حالم و ببین داغ تو زده من و رو زمین
ولدی علی 4
شاعر : رضا تاجیک
- پنج شنبه
- 8
- آبان
- 1393
- ساعت
- 14:58
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه