خزان شد است بهار جوانیت مادر
شوم فدای رخ ارغوانیت مادر
چو شمع آب شود قلب دخترت زینب
نظر کند چو به قد کمانیت مادر
ستاره ها همه دیدند در دل شب ها
سرشک دیده اختر فشانیت مادر
ندیده دیده دور سپهر یکدم هم
نشاط زندگی و کامرانیت مادر
غمی بزرگ بود در دلم که چرخ
..... به عمر کوته تو شادمانیت مادر
به جان محسن در خون طپیده ات هرگز
ز خاطرم نرود مهربانیت مادر
کجا ز خاطر شهر مدینه خواهد رفت
رخ کبود و غم جاودانیت مادر
کسی که مهر تو در لوح سینه اش باشد
همیشه لعن کند خصم جانیت مادر
- شنبه
- 26
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 16:4
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه