• دوشنبه 3 دی 03

استاد سید هاشم وفایی

زبانحال حضرت سکینه (س) -( بابا سلام بر بدن بی سرت كنم؟ )

3532
3

بابا سلام بر بدن بی سرت كنم؟
یا آن كه گریه بر سر بی پیكرت كنم؟
بگذار تا كه چهره گذارم به خاك تو
آنگه سلام بر بدن بی سرت كنم
وقتی نظر به شعله خورشید می كنم
یاد از شرار جان و دل و حنجرت كنم
خون می شود دلم ز تن پاره پاره اش
هر گه نظر به قبر علی اكبرت كنم
همرنگ خون دستِ ز پیكر فتاده اش
اشكی نثار تربت آب آورت كنم
چشمم فتاده است به شط فرات و باز
گریه به یاد لعل لب اصغرت كنم
از آن شبی كه خواهر من از نفس فتاد
هر شب فغان ز هجر رخ دخترت كنم
بابا چه گویمت چه كشیده است عمه ام
بگذار ناله ها به دل خواهرت كنم
بابا سرم، تنم، جگرم درد می كند
گر خون دل روانه به خاك ترت كنم
پیدا كند مقام «وفائی» به روز حشر
وقتی كه التفات به نوحه گرت كنم

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • دوشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران