• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت زهرا (س) -( فغان کرد آسیای دستی او )

4001
0

فغان کرد آسیای دستی او
 که: دشمن زد شرر بر هستی او!
دل ستان می‏نالید چون رود
 که دست او همیشه بر سرم بود!
به مژگاه، فضّه‏اش یاقوت می‏سفت
 به دل آهسته می‏نالید و می‏گفت:
چسان در بر رخ دشمن توان بست؟
 که در بر سینه‏ی او میخکوب ست!
چه کرد ای اهل دل! مسمار با او؟!
 فشار آن در و دیوار با او؟!
که: روزش رنگ شام تار بگرفت
 کمک در رفتن از دیوار بگرفت!
ز رفتن بسکه حالش زار می‏شد
 عصای دست او، دیوار می‏شد!
چو زهرا دست بر دیوار می‏برد
 قرار از حیدر کرار می‏برد!
دل دختر چو مادر بس غمین بود
 زبان حال زینب این چنین بود
***
که: مادر! چشم از مسمار بردار!
 خدا را دست از دیوار بردار!
به اشک از محسن خود یاد می‏کرد
 به جان می‏آمد و فریاد می‏کرد
از آن دامان زهرا پر ستاره‏ست
 که چشم او به سوی گاهواره‏ست!
چو آن گل یاد از آن گلبرگ می‏کرد
دما دم آرزوی مرگ می‏کرد!
علی می‏کرد شرم از روی زهرا
 ز روی و پهلو و بازوی زهرا
ز دشمن بسکه زهرا تنگدل بود
 به جای دشمنش، مولا خجل بود!

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 8:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران