مستحقم بده در راه خدا اقاجان
امدم باز به امید شما اقاجان
دست تنگم به امید کرمت امده ام
رحم کن بر منِ افتاده ز پا اقاجان
اهل ایرانم و همسایه چشمان شما
حقِ اب و گل ما هست به جا اقاجان؟
فقط این جاست که رویم به گدایی باز است
داده ای بس که خودت رو به گدا اقاجان
گره اخرتم دست تو را می بوسد
مکن ان روز فراموش مرا اقاجان
سر سال است و من خرجی خود میخواهم
بعد دو ماه غم و اشک و عزا اقاجان
من به این اب و هوا انس گرفتم اما
چه کنم با هوس کرببلا اقاجان
...
کودکی من از این صحن به ان صحن گذشت
مثل پروانه در باد رها اقاجان
با همان لهجه پاک پدری میگویم
قربون کفترای صحن رضا...اقاجان
شاعر : حسن کردی
- سه شنبه
- 23
- دی
- 1393
- ساعت
- 12:21
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه