با آن سَخاوَت و کَرَم و مِهرَبانی ات
حَقَّت نبود این هَمه دَردِ نَهانی ات
.
تَاثیر کَرده زَهر به هَر عُضوِ پِیکرت
طَعنه زَنَد به لاله، رُخِ اَرغَوانی ات
.
دَر هِلهِله صِدای ضَعیفِ تو گُم شُده
می رَقصد این شَریکِ بَدِ زِندِگانی ات
.
آبَت نمی دهد به خُدا، دَست و پا مَزَن
رَحمی نمی کُنَد به تو این یارِ جانی ات
.
هَرچه کَبود می شَوی و گِریه می کُنی
لَبخَند می زَنَند به اَختَرفِشانی ات
.
دَر آه آهِ آخَرَت اِی ماهِ فاطِمِه
بوی مدینه می رِسَد از روضه خوانی ات
.
از بَس به داغِ پَهلوی صِدّیقه سوختی
پیریِ تو رِسید دَر اوجِ جَوانی ات
.
اُفتاده ای به یادِ حَسَن که به کوچه گفت؛
"مادَر... فَدای صورَتِ رَنگین کَمانی ات"
- دوشنبه
- 14
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه