• دوشنبه 3 دی 03

 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت قاسم بن الحسن (ع) -( اشکهای حسن از چشم ترت میریزد )

2855
2

اشکهای حسن از چشم ترت میریزد
ناله اهل حرم دور و برت میریزد

پسرم با رجزت لرزه به میدان افتاد
هیبت لشگری از این جگرت میریزد

گرچه با باقی عمامه رخت را بستم
جذبه حیدری ات از نظرت میریزد

از تماشای نو یک دشت به تکبیر افتاد
جلوه ذات خدا از شجرت میریزد

حمله ای سوی عدو کردی و سرها میریخت
لشگر ابرهه با یک گذرت میریزد

تازه داماد من!آماده ی پرواز شدی
وقت نقل است ولی سنگ سرت میریزد

دور تا دور تو خار است گلم زود بیا
پای این منظره قلب پدرت میریزد

ناله ات را که شنیدم نفسم بند آمد..
دیدم ای وای تن محتضرت میریزد

بکشم روی زمین پیکر تو میپاشد!
ببرم بر سر دوشم کمرت میریزد!

کاش میشد به عبایی ببرم جسمت را
دست سویت ببرم بیشترت میریزد

شاخ شمشاد من از سم فرس سرو شدی
که به هرجای بیابان خبرت میریزد..

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران