در میزنی که وا بشود وا نمی شود
دردت غریبی است مداوا نمی شود
حالت بد است باز ولی روی مرکبی
پهلو شکسته مثل تو پیدا نمی شود
بیعت گرفتن تو به جایی نمی رسد
اینجا کسی به خاطر تو پا نمی شود
گریه نکن که گوش ندارند بشنوند
گریه نکن که حل معما نمی شود
شکاک ها به حرف تو اِن قُلت میزنند
که پاسخت به جز اگر،اما نمی شود
پس میزنند روی تو را باز رو نزن
دیگر کسی مدافع مولا نمی شود
برگرد خانه بستری خانهء علی
سعیت نتیجه بخش به اینها نمی شود
دیگر گذشته دورهء آن احترام ها
قدی به پای آمدنت پا نمی شود
شاعر : سید پوریا هاشمی
- یکشنبه
- 10
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 7:45
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه