بانوی من که دار و ندارم به پای تو
گرمی خانه از برکات هوای تو
یک شب بمان... قنوت شکسته کنارمان!
اینجا نماز تشنه ی لحن دعای تو
ما مدتی است بر سر یک سفره نیستیم
حالا که گریه ها شده آب و غذای تو
زخم کبود آینه ات گفت با دلم
آه ای پسر عموی غریبم فدای تو
زانو زدن نوشتن غربت برای من
هر گریه گریه گریه سرودن برای تو
***
تنها دو تا کفن به امانت گذاشتی
درد حسین روبروی چشمهای تو
شاعر : علیرضا لک
- یکشنبه
- 10
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 7:48
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
علیرضا لک
ارسال دیدگاه