اين اولين شبه فراق مادره
خدا كمك كنه كه فصل حزن حيدره
صداي آه مياد چشاش به اون دره
آخه حسين بيدار شده دوباره مضطره
خدا
يتيم شديم با رفتنش
خدا
با روي نيلي بردنش
خدا
چه سخته باور كردنش
(ديدم ميزدنش)
_____________________
چه تلخه زندگي بدون مادرم
هميشه بوده توي غمها سايه ي سرم
چه زودي و رفت و گفت گلم مسافرم
منم هنوز به فكر خاك روي چادرم
هنوز
مياد صداي گريه هاش
هنوز
تو ذهنمه حال دعاش
هنوز
دلم ميلرزه با صداش
(من بميرم براش)
____________________
نگاه آخرش نميره از يادم
منم كه راه خونه رو بهش نشون دادم
افتاد روي زمين منم باش افتادم
يكي نبود كمك كنه همونجا جون دادم
حسن
براي تو عزاداره
حسن
بعد از تو ياري نداره
حسن
روزش مثه شب تاره
(به ياد گوشواره)
شاعر :؟؟؟؟؟
- دوشنبه
- 3
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 15:3
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه