هیچوقت زیادم نمیره بگم که دلها بسوزه
اون لحظه ای که پشت در پیر شدی زهرا
یه روزه چهل تا نامرد به پشت اون در اینور تو خانوم دخت پیمبر
ای وای،لگد زدن به اون در داره میبینه حیدر میون دودو آتیش زهرا زدی چه پرپر
ای وای، دست علیتو بستن همونایی که پستن باضربه مکرر پهلوتو وای شکستن
لعنت به هرچی کافر اینا یه بت پرستن
یازهرا،یافاطمه واویلا
یکم به فکر دل من باش وبهم محل بذار
به والله که محرمتم روتونگیر فقط یبار
محکوم صبرم ای یاس پر پر این اتفاقا ناموس حیدر
زهرا،مغیره بی هوازد یکی بادست وپا زد دستای بستمو دید قنفذ باخنده ها زد
زهرا سپرشدی برا من خوردی زمین تو با من اسطوره غیرتم یه لحظه باش بجامن
تویی اسیر دردا اسیرغصه ها من
یازهرا ،یافاطمه واویلا
یکم دیگه نفس بزن که تابمو بردی عزیز
بارفتنت زپیش من زندگیمو بهم نریز
ای نازنین یار سنی نداری یه وقت رو قلبم داغت نذاری
زهرا،تو که هنوز جوونی چرا باید نتونی دست میگیری به دیوار باقامت کمونی
زهرا،حسن چراغمینه توخواب چیا میبینه میگه نزن بی حیا گوشواره رو زمینه
نگو که راسته خوابش این روضه آتشینه
یازهرا یافاطمه واویلا
شاعر : عبدالحسین شفیع پور
- جمعه
- 7
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 15:54
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
عبدالحسین شفیع پور
ارسال دیدگاه