شبا که مضطر میشی ، اسیر بستر میشی
قاتل حیدر میشی
تیره شده دنیامون ، رحمی بکن زهرا جون
به این دل بی سامون
تو دلم ، غم و دردی نیست ، اگه هم ، نفسم باشی
بگو که ، می مونی پیشم ، اگه تو ، قفسم باشی
قدم داره از غمت خم میشه
من غصتو می خورم همیشه
قلبم داره غرق ماتم می شه
یافاطمه ، فاطمه ، یازهرا
******
بمون نگارم باشی ، باغ و بهارم باشی
میخوام کنارم باشی
بدون تو میمیرم ، از این زمونه سیرم
غم تو کرده پیرم
فاطمه ، تو چقدر خوبی ، نمیگی ، که چیا دیدی
واسه تو ، یه سپر دادم ، واسه من ، جونِ تو میدی
دلخوش بودم که برام میخندی
اما داری چشماتو میبندی
انگار که دیگه ازم دل کندی
یافاطمه ، فاطمه ، یازهرا
******
آروم جونم هستی ، خورشبد خونم هستی
تاب و توونم هستی
تلخه چقدر این ساعات ، بشم فدای اشکات
بلند شو زهرا از جات
پاشو تا ، ببینی اشک و ، ناله ی ، حسنین تو
تو که خوب ، میدونی زهرا ، غمای ، نور عین تو
حالا که اومد شبای آخر
داری میخونی با چشمای تر
ای وای حسینم ، غریب مادر
ای وای حسینم غریب مادر
شاعر : صادق اویسی
- پنج شنبه
- 27
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 6:42
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
صادق اویسی
ارسال دیدگاه