وقتی که آمدیّ و به قم پا گذاشتی
یک درّ ناب در دل دریا گذاشتی
تو آمدی و مردم قم مفتخر شدند
بر اینکه روی چشم همه پا گذاشتی
با یک حضور سبز، میان تموز سرخ
نقش بهار بر دل صحرا گذاشتی
وقتی رسید پای تو بر خاک این کویر
بر خاک خشک، ساقه ی طوبی گذاشتی
صرفاً همین که آمدی و میهمان شدی
بر طاق شهر پرچم زهرا (س) گذاشتی
تو آمدی و چادر خود را تکاندی و
بر خاک مرده نفخه ی عیسی گذاشتی
دریا کجاست تا که ببیند به یک حضور
موج سرور در بن دلها گذاشتی
.......................................
عرضم تمام! آمدی و لطف کردی و
این عشق را به سینه ی ما جا گذاشتی
شاعر : سجاد شاکری
- شنبه
- 29
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 18:34
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سجاد شاکری
ارسال دیدگاه