از التماس های دو چشم پراز انار
لطفا برای داغ دل من خبر بیار
امشب هوای کوچه پراز خواب اطلسی ست
شب زنده دار روح دقایق غزل ببار
انگار بندبند نبض وجودم پراز تواست
تنهابه شوق گفتنت اینگونه بی قرار
تاروی زخم های کبود ترانه ام
نفرین کنم به کوفه و اندوه شام تار
وقتی سربریده ی تو سهم نیزه شد
بانعره های اسب زمین پرشدازغبار
چون بغض خیمه های به اتش کشیده شد
اقا گلوی اصغرت از شعله ی شرار
زینب کجای واقعه درغم نشسته است
باموج گیسوان سپیدش غریب وار
ایینه ها تورا به تماشا نشسته اند
درشورکربلای توخورشید روزگار
شاعر : لیلا سنچولی
- چهارشنبه
- 3
- تیر
- 1394
- ساعت
- 22:16
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
لیلا سنچولی
ارسال دیدگاه