پرپر نزن ، جلوی این کنیزا جوادم
ذکر لبات ، بیا برس تو بابا به دادم
مضطر شدی ، چرا نفس نفس می زنی
خون روی ، لباتُ داری پس می زنی
خدایا دلگیره ، لب تشنه می میره ، اول جوونی پیره پیره
مادرت داره عزا می گیره برات
گمونم دیگه در نمیاد آقا صدات
تو بگو چرا خون می ریزه از لبات
غریب ، آقام آقام آقام
******
تو شهر غم ، چرا غریب و تنها شدی
با زهر همسر ، خودت مداوا شدی
انگار داری ، روضه ی مادرُ می خونی
حالت بده ، بعیده که تو زنده بمونی
جوادم بی جونه ، دست من لرزونه ، پسرم زنده نمی مونه
جوون علی موسی الرضا مضطره
کنیزی آب آورده پشت دره
می دونم دیگه لحظه های آخره
غریب ، آقام آقام آقام
******
آه از دمی ، که سرتُ رو خاکا می ذاری
انگار فقط ، خنده ی این کنیزا رو داری
با ناله هات ، دلا رو می بری کربلا
یاد حسین ، یاد اسارت خواهرا
چرا تو بی تابی ، به زیر آفتابی ، به یاد روضه اربابی
به یاد غریب کربلا افتادی
به یاد عصر عاشورا افتادی
به یاد سر رو نیزه ها افتادی
غریب ، آقام آقام آقام
شاعر : ایمان مقدم
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 14:13
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
ایمان مقدم
ارسال دیدگاه