در بین حجره ناله ای ، بر گوش عالم می رسد
از غربت و غصه ی او ، غم بر روی غم می رسد
ناله ای ، که غم به دل آورد
با هلهله می رسد ، بر گوش هر خوب و بد
صد آه و واویلتا
******
روی زمین پا می کشید ، چون جد عطشانش حسین
غرق عطش گردیده بود ، آن قبله گاه عالمین
همسرش ، شد قاتل جان او
شد مادرش فاطمه ، آن لحظه مهمان او
صد آه و واویلتا
******
بر روی بام خانه بود ، جسمش به زیر آفتاب
از سرخی خون جگر ، گردیده روی او خضاب
مرغکان ، چون آمدند در برش
یک باره آنجا زدند ، سایه روی پیکرش
صد آه و واویلتا
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 14:57
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه