مدینه زمان جدایی شده،دل لاله هایت خدایی شده
وَ مرثیه ی عترت فاطمه،خدایی شده کربلایی شده
به گلزار رحمت،رسد بوی مکه،شبانه حسینت،رود سوی مکه
واویلا واویلا واویلا واویلا...
به لب نغمه ی ربّنا می برد،دل عالمی تا خدا می برد
اگر میرود سوی دشت بلا،بگو اصغرش را کجا می برد
رود کربلا آن،همه هست بابا،زند دست و پا بر،روی دست بابا
واویلاواویلا واویلا واویلا...
عیان چهره ی کفر اعدا شود،جدا از جفا دست سقا شود
به صحرای غم در هجوم ستم،تن اکبرش ارباً اربا ًشود
به گوش دو عالَم،رسد آه نیزه،مدینه حسینت،شود ماه نیزه
واویلا واویلا واویلا واویلا....
- چهارشنبه
- 1
- مهر
- 1394
- ساعت
- 17:27
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه