بی تو تاریخ به تاریکیِ شب می ماند
روشنی نقطه بی اصل و نصب می ماند
چشم پوشیدن از نام شما بی خردی ست
بی وجود تو چه فخری به عرب می ماند
دین به دنبال تو از صبح تولد میگشت
دینِ بی تو ز خداوند عقب می ماند
عین واحد به چهل جلوۀ خود تابیدی
قلم از کار تو انگشت به لب می ماند
ذوالفقار تو خدا را به ستایش آورد
جبرییل از ضرباتت به عجب می ماند
ذولفقار است و یا صاعقه باریدن کرد
حرکت ضربت تیغت به رطب می ماند
روز خیبر که درِ قلعه به دستت چرخید
همه گفتند که کار تو به رب می ماند
شاعر : حسن کردی
- جمعه
- 10
- مهر
- 1394
- ساعت
- 2:14
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه