توی دستام جونی نمونده ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
توی رگهام خونی نمونده ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
میسوزه زخم بازو زخم سینه ، گله دارم من از شهر مدینه
برای موندنم چاره ندارم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
روزای من شبیه شام تاره ، علی بدون من بی کس و یاره
سر مو روی شونه هات میذارم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
توکوچه بی پناه شدم ، بپای تو فدا شدم
******
واسه زینب تو بیقرارم ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
دیگه غصه و غم شده یارم ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
چرا چشات علی جون نگرونه ، روزگارم که این جور نمیمونه
برای غربتت آروم ندارم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
شبای رفتنم دیگه رسیده ، ز غم و غصه ها قدم خمیده
بیا بمون تو این شبا کنارم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
تموم حاصل دلم ، شدی تو قاتل دلم
******
دیگه طاقت درد و ندارم ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
بخدا مثه ابر بهارم ، کسی نمیدونه چه حالی دارم
دیدی آخرش جونم فداشد ، خونمون مثه کرب و بلا شد
بخدا دیگه توون ندارم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
میچکه اشک چشمات روی گونم ، برا حسینمون دل نگرونم
بیاد کربلا روضه میخونم
کسی نمیدونه چه حالی دارم
کبوتر مسافرم ، ولی شکسته شد پرم
شاعر : هاشم محمدی آرا
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:7
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
هاشم محمدی آرا
ارسال دیدگاه