کرب و بلا خواهری دلشکست
کرب وبلا خواهری زار و خسته
بر روی تل در مقابل نشسته ، قاتل ز ساقه سر گل گسسته
آه ، به پیش دو چشمان خواهر
آه ، شده گل لگد کوب و پرپر
ای حسین جان
******
زینب به تل در برابر نشسته
مادر به نزدِ برادر نشسته
دانی که قاتل به مقتل چه ها کرد ، سر را به دامان زهرا جدا کرد
آه زمین و سما شد پر از خون
آه که خون خدا شد پر از خون
ای حسین جان
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه