امّ المصائب ، مادر دردم
ای ماهم دو ستاره هدیه آوردم
سالار زینب
******
تنها شدی ای ، تنها پناهم
دو کودک من ، باشد سپاهم
جز این ندارم ، سر و سامانی
دو اسماعیل آوردم بهر قربانی
سالار زینب
******
حال دلم را ، بسمل ندارد
این هدیهی من ، قابل ندارد
دیگر نمانده ، صبر و شکیبی
غریب مادر مزن حرف از غریبی
سالار زینب
******
با اشک دیده ، شستم رویشان
شانه کشیدم ، بر گیسویشان
این دو کفن پوش ، مرد نبردند
آرزو دارم که دیگر بر نگردند
سالار زینب
شاعر : میثم مومنی نژاد
- سه شنبه
- 14
- مهر
- 1394
- ساعت
- 6:37
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه