• جمعه 2 آذر 03


در فراق یار,(باز گردای بغض صحرا گرد من)

1699

باز گردای بغض صحرا گرد من

باز گرما ده به بیت سرد من

ای که عمق انتظارات منی

ای که پشت استعارات منی

 


من شب ظلمانی استم تار تار

انتظارم انتظارم انتظار

منتظر بودن عبادت کردن است

با خیال دوست عادت کردن است

قبله ی صحرانشین این کویر

بال زخم سجاده هایم را بگیر

باتو کبری در خضوعم مانده است

چار رکعت در رکوعم مانده است

تشنگی از پای دراورده مرا

اب پشت سد جوعم مانده است

سجده ام سر میکشد از روی مهر

غصه بر دوش خضوعم مانده است

واجباتم شد شهید مستحب

اصل در چاه فرو عم مانده است

ای نمیدانم کجایی کیستی

ای فراتر از چرایی –چیستی

در قیابت اب را گل کرده اند

موج را مدیون ساحل کرده اند

خاک در دست کسوف افتاده است

اسمان هم در خسوف افتاده اند

اه ای خورشید روز رهگذر

ای پناه سایه های در به در

بی تو ما دلشوره های بی نوا

بر کدامین جاده یابیم التجا

من دعای عهد میخوانم بیا

بر سر این وعده میمانم بیا

با تجلی های پر هیبت بیا

از میان پردهی غیبت بیا

ان که عمری گشته در دنبال تو

باز می اید به استقبال تو

منبع:اشعار مذهبی

  • یکشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 4:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران