تا دل شود حریم خدا گریه میکنم
در امتدادِ ثانیه ها گریه میکنم

امشب که اشکِ دیده ی من میچکد مدام
یک جا نشسته همچو گدا گریه میکنم

بالله قسم که عاملِ دردم گنه بود
تا رب دهد هماره دوا گریه میکنم

تا توبه ام به نزد خدا اُفتدش قبول
برکشته گانِ کرب و بلا گریه میکنم

آقای من دلیل پریشانی ام تویی
تنها ببین ز داغِ شما گریه میکنم

یک دم ز داغِ دخترتان ایها الامیر
یک دم ز داغِ رأسِ جدا گریه میکنم

چون خواهرت که هر چه که دارم از آنِ اوست
از کوفیانِ بی سر و پا گریه میکنم

میگفت مادرت همه دم جانِ مصطفی
کم دست و پا بزن بخدا گریه میکنم

تنها نه محفلی که بود سنگرت حسین
با یادِ حنجرت همه جا گریه میکنم

شادم ز گریه های دو چشمم چرا که من
با یادِ سیدالشهدا گریه میکنم

تا آن زمان که جان به تنم باد روز و شب
بر روضه های آلِ عبا گریه میکنم

دارد ز ره محرم ارباب می رسد
شادم از آن که بر شهدا گریه میکنم

تنها نه بر مصائب سلطان کربلا
بر کشته گان دشتِ منا گریه میکنم

شاعر : سیروس بداغی