شده نیلی ز سیلی ماه روی دختر تو
ببین بابا خمیده قامتم چون مادر تو
خروشم حیدری شد ، رخم نیلوفری شد ، عزایم مادری شد
حسین جانم حسین جان
******
ز جان شعر بلا را خواندم و دیگر بماند
شبی از قافله جاماندم و دیگر بماند
شب و شوق جدایی ، من و درد جدایی ، وَ دست بی حیایی
حسین جانم حسین جان
******
مرا با خود ببر امشب به سوی عرش رحمان
خجالت میكشم از خواهرت دیگر پدر جان
ولیّ ِ جان من شد ، ز غم گریان من شد ، بلا گردان من شد
حسین جانم حسین جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 21
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه