وقت جدایی رسید باد مخالف وزید
از شرر داغ تو پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست
فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
از جان خود سیرم ای خدا
من بی او می میرم ای خدا
اهل حرم ناله کنان با مادرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من
ماه سپاه حسین یار وفادار من
-----------
اهل حرم بی قرار خسته و چشم انتظار
ماه حرم در خسوف مانده در این شام تار
ای یل ام البنین گریه ی من را ببین
من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین
دریای خون گشته علقمه
دنبالت آمده فاطمه
در این غربت سایه ی تو رفت از سرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من
ماه سپاه حسین یار وفادار من
-------------
العطش کودکان هلهله ی دشمنان
ولوله ی کودکان بر لبم آورده جان
وقت جسارت شده نوبت غارت شده
خواهرت آماده ی بند اسارت شده
جانم را آوردی بر لبم
من فکر فردای زینبم
ای یاورم همسنگرم آب آورم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من
ماه سپاه حسین یار وفادار من
---------
می گذرد کاروان روی گل ارغوان
قافله سالار آن سرو شهید جوان
در غم این عاشقان چشم طرب خون فشان
داغ جدایی به دل آتش حسرت به جان
خورشیدی تابیدی ای شهید
در دل ها جاویدی ای شهید
حسین حسین یاحسین
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:23
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه