• سه شنبه 15 آبان 03

 علی اکبر نازک کار

بر نیزه ی غربت زده تکیه ، پسرش رفت -( سخت است ببیند پدری کشته پسر را )

3566
11

سخت است ببیند پدری کشته پسر را
اینگونه کند خم پسری پشت پدر را

سخت است که بی یار بماند دم پیری
آن ریش سفیدی که ز کف داده ثمر را

بر نیزه غربت زده تکیه، پسرش رفت
این مرد حسین است که انداخت سپر را

دنبال علی رفت محاسن به کفش بود
حس کرد به برگ گل خود سوز خطر را

گم کرد رکاب این پدر پیر و جوانش
با رفتن خود برد ز او نور بصر را

ای کاش بگوید سخنی با پدر خویش
شاید که بگیرد کمی از سوز جگر را

وای از دل ارباب که جان داد همین دید
سر نیزه بیرون زده از پشت کمر را

پهلوی شکسته شده اش کرد تداعی
یاد لگد و مادر و سنگینی در را

ای وای پدر مرد کنار پسرش، کاش
شخصی برساند به ابالفضل خبر را

در هلهله ی چشم سفیدان نظر تنگ
سخت است ببیند پدری کشته پسر را

شاعر : علی اکبر نازک کار

  • دوشنبه
  • 27
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 4:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران