ای عمو جون بی تو این دنیارو نمیخوام
ای عمو جون نزا بارونی بشه چشمام
ای عمو جون بزا من بمیرم جای بابام
میخوام برم به میدون اذنی بده عمو جون
بعد علی اکبر شده دلم پریشون
من نوه ی علی ام شاگرد مجتبایم
مثل عسل شیرینه شهید شدن برایم
واای توی این راه میخوام سهیم شم
واای نزاری که عمو یتیم شم
صدام زدی زود اومدم کنار بی جونه تنت
نمیشه باور عمو چقد کشیده اس بدنت
عمو عمو حسین
قاسمتم شده چشمام شبیه دریا
قاسمتم کبوده بازوم مثه زهرا
قاسمتم افتادم زیر سم اسبا
با کینه روی این تن دشمنا پا گذاشتند
نیزه وتیر به روی بدنم جا گذاشتند
عمو کنار پهلوم بدجوری نیزه خورده
نفس میاد به سینم شمرده و شمرده
واای کلی نامرد لاابالی
واای کردت عقده هاشونو خالی
شاید شنیدی وقتیکه داد از ته دل کشیدم
آخه یه مشتی از موهات رو دست دشمن می دیدم
عمو عمو حسین
شاعر : محسن مقدم
- دوشنبه
- 18
- آبان
- 1394
- ساعت
- 15:20
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن مقدم
ارسال دیدگاه