• دوشنبه 3 دی 03


اشعار حضرت عبدالله ابن الحسن سلام الله علیه -( از حرم تا دل گودال تماما دل شد )

1770

از حرم تا دل گودال تماما دل شد

رأی مردان زد و در طفلی خود کامل شد

گاه شد راه و گهی شوق و گهی منزل شد

روبه رو بر سر شه با نفس قاتل شد

---

دید در جلوه ی پیدا رخ پنهان دارد

این حسین است و دوصد حاجب و دربان دارد

---

گفت با قاتل کاین زلف رها کن از کف

در شب قدر رهت نیست مکن عمر تلف

مده تاب این همه این سلسله هر سوی و طرف

می کنم شکوه اگر راه من افتد به نجف

---

کای علی گفتم و قاتل به سخن گوش نکرد

سر این سلسله را برد و به من گوش نکرد

---

دست برداشت که بردار از آقا شمشیر

گفت یا دست ز من می شکند یا شمشیر

برد قاتل به هوای سر مولا شمشیر

چرخ می زد به سر عالم بالا شمشیر

---

طفلکی دست دعا را سر محراب گرفت

دست خود را سر آیینه چنان قاب گرفت

---

دستش از پوست چو آویخت به دامان حسین

اولیا جمله شدند از غم گریان حسین

ضربان دل عبدالله و شریان حسین

هر دو یک نبض شدند از سر ایمان حسین

---

خون سرخ حسن و خون حسین است یکی

کثرت مست دروغ است بود مست یکی

---

معنی این مقتل پر رشک ز جنس دگر است

مقتل طفل حسن از همه کس خوب تر است

دست و پا زد به محیطی که دل است و جگر است

دست و پا زد به محیطی که ز حق با خبر است

---

دست و پا زد به محیطی که نبی لب می زد

مصطفی بوسه بر این سینه مؤدب می زد

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران