از کرم مادر ساداته
بازم هوایی شدم این شبها
عطر بقیع پیچیده تو هئیت
که مجتبایی شدم این شبها
حسینه مالک دلم بی شک
ولی حسن نور دو چشمامه
اگر حسینی ام یقین دارم
لطف کریمانه ی آقامه
من امشب دل پریشانم
شبیه زهرا میگم حسن جانم
حسن جانم
نه تنها توی کربلا مردم
مدینه هم من وطنی دارم
تو این دو ماهه که عزا دارم
شور حسینی حسنی دارم
نوای یا حسن رو لبهامه
که فاطمه عنایتم کرده
ایشاالله میبینم خود زهرا
تو محشرم شفاعتم کرده
اگه دل به حسین بستم
آره مدیون امام حسن هستم
حسن جانم
تو این شبای عاشقی بازم
آرزوی رها شدن دارم
نوکری ماه محرم رو
از کرم امام حسن دارم
رزق حلال پدرم بوده
که پای عشقش از قدیم هستم
شکر خدا که توی این شبها
مهمون سفره ی کریم هستم
همین سینه زدن عشقه
حسین جای خود امام حسن عشقه
حسن جانم
میگم حسن دلم میشه آروم
ذکر حسن دوای هر درده
کبوتر دلم بازم امشب
دور یه قبر خاکی میگرده
نوای من حسن گل زهرا
فدای درد و غربت و صبرش
باید بسوزه عالمی چونکه
نداره حتی سایه بون قبرش
کریمه بس کرم داره
تو قلب هر عاشقی حرم داره
حسن جانم
یه کودکی که مثل باباشه
غریبه و دلش مثه دریاست
عزیزه قلب عمه عبدالله
تو ظاهرش حسن چقدر پیداست
کناره عمه دل پریشونه
عمو حسینش وسط گودال
با حال زارش میگه به عمه
بالا سرش چرا شده جنجال
ته گودال عمو تنهاست
سره غارت پیرهنش دعواست
عمو جانم
شاعر : بهمن عظیمی و میلاد قبایی
- یکشنبه
- 2
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:12
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه