حال و هوای گریه دارم ای حسین جان
در روضه هایت بی قرارم ای حسین جان
همراه اهل کاروان زینب تو
این روز و شب ها داغدارم ای حسین
من با که گویم درد و دل های دلم را
جامانده ام که غمگسارم ای حسین جان
در قاب چشمانم ز داغ دوری تو
عکس حرم را می گذارم ای حسین جان
وقتی که زائر نیستم در اربعینت
باید که حالا خون ببارم ای حسین جان
یک اربعین همراه اشک و آه هستم
یک اربعین همواره بین راه هستم
تا همره زینب بیایم محضر تو
بنشینم و گریه کنم بالا سر تو
بگذار دیگر حرف زینب را بگویم
حال و هوای گریه دارد خواهر تو
از ره رسیده خواهر غمدیده ی تو
حالا نشسته روضه خواند در بر تو
واویلتا هذا حسینٌ .... یا محمد
- سه شنبه
- 10
- آذر
- 1394
- ساعت
- 7:33
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
یاسر مسافر
ارسال دیدگاه