چادرت وقتی یهودی را مسلمان می کند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می کند
نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان می کند
مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار
خاک پایت هر کویری را گلستان میکند
خنده ات آرامش قلب نبی و مرتضی است
اخم هایت در جهان تولید طوفان می کند
قطره وقتی که به دریا رفت،دریا می شود
بی سواد کوی تو تدریس عرفان می کند
هرکه شد خاک تو ای مهتاب،عالم تاب شد
ذره را نور رخت خورشید تابان میکند
بار هرکس را به معیار علی سنجیده ای
حب حیدر کار ما را پیشت آسان می کند
ای صفای خانه حیدر بیا و رو نگیر
این حجابت حال مَحرم را پریشان میکند
چند جمله با علی خسته ات حرفی بزن
بغض پنهان مرد را یکباره ویران میکند
در بغل زانو گرفته پهلوانت،رحم کن
که نگاه تو علی را مرد میدان میکند
درد دارد اینکه بود و پشت در خوردی زمین
تو بمان، حیدر برایت خوب جبران میکند
شاعر : علی اکبر نازک کار
- چهارشنبه
- 19
- اسفند
- 1394
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اکبر نازک کار
ارسال دیدگاه