باغ بهشتم، ديرو كنشتم، با تو رقم خورده سرنوشتم
با چشم گريون، هستم پشيمون، از نامه هايي كه مي نوشتم
عهدي كه بستن، همه شكستن، حرفاشون و زير پا گذاشتن
من غريب و، دل بي شكيب و، تو شهر كوفه تنها گذاشتن
==============
حالا گذاشتم، از بي كسي من، سر روي ديوار
هستم حسين جان، آواره بين ، كوچه وبازار
خدا مي دونه ،درد غريبي ،دوا نداره
غريبه اي كه ، تو شهر كوفه ، بي كس وكاره
=============
كوفه ميا حسين جان /كوفه وفا ندارد
كوفي بي مروت / شرم وحيا ندارد
-----------------------------------------------
با حال خسته ، دل شكسته، پشت در خونه هاي بسته
اينگار تموم ، غمهاي عالم، يكباره روي دلم نشسته
تو اين دل شب،همه به خواب و، تو كوچه ها غرق سوزوآهم
به غير طوعه، مردي نبودش، تنها بده امشب و پناهم
=================
ازت مي خوام تا،بري مدينه،به جاي كوفه
تا ندريدن، پيراهنت رو، گرگاي كوفه
اين روزا كوفه، بازار تيغ و، تير وسنانه
صحبت ز حجِّ ، نيمه تمومِ ، تو در ميونه
-------------------
اين مردمايي كه من ميبينم،ترس از خدا ونبي ندارن
وعده ميدن هي، به دختراشون، كه از سفر سوغاتي ميارن
به جاي عشق و مهر ومحبت، بغض علي رو توسينه كاشتن
زارو حزينم، آخه مي بينم، برا سرت جايزه گذاشتن
===============
غصه طفل،شش ماهه ي تو،كرده كبابم
به فكر زينب، فكر رقيه، فكر ربابم
حتي اونا كه، حربه ندارن، بيان بجنگن
از بين كوچه، مشغول جمع آوري سنگن
امير حسين الفت
__________________________________
@amirhoseinolfat
شاعر : امیر حسین الفت
- دوشنبه
- 29
- شهریور
- 1395
- ساعت
- 11:2
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه