دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و خیمه و بیابانت
به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت
تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت
عدالت علوی تو خواب این شهر است
فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت
اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت
از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور می کند آن روی ماه پنهانت
منبع:سایت شعر شاعر
- یکشنبه
- 24
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه