حُسن گل های بهاری نو بهار آوردن است
باغ های زرد را از نو به بار آوردن است
ترس از بالای دار آویختن در من نبود
بی گناهی آخرش سر پای دار آوردن است
حاصل صلح میان ما هزاران سال بعد
عقل را با عشق در دنیا کنار آوردن است
نامه ای از سال های پیش بر دستم رسید
باد کارش برگ های یادگار آوردن است
بعد مردن از تو تنها انتظار من وفاست
شاخه شاخه برگ گل روی مزار آوردن است
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه