• جمعه 2 آذر 03

 مهدی رحیمی زمستان

حضرت رقیه(س) -( صدا گاهی برای گوش چون داروست )

1785
1

صدا گاهی برای گوش چون داروست/ صدا گاهی خودش از گوش‌ها سر می‌رود در استخوان در پوست/ صدا چون از دهان تولید می‌گردد برای گوش هم نیکوست/ چون نیکوست هر چیزی رسد از دوست/ صدا هم طعم دارد در میان گوش یا گرم است یا سرد است/ صدا هم جنس‌های مختلف دارد صدا گاهی لطیف و گاه نامرد است/ صدا هم رنگ دارد نیلی و آبی و سرخ و گاه هم زرد است/ شنیدن بُعد می‌بخشد به فهمیدن/ شنیدن بُعد خواهد داد بر دیدن/اگر دقت کنی امشب یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهد شد/ شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهد شد/ ببند ای روضه‌خوان چشم و فقط این بار تمرین شنیدن کن/ شنیدن را برای مستمع مانند دیدن کن/ صداهای زیادی می‌رسد از روضه شب سوم/ صداهایی که در آن هست خیلی از صداها گم/ صدای راه رفتن‌های طفلی خرد بر صحرا/ به دنبال صدا که راه می‌افتم صدا بعد از شتابی تند هم می‌ایستد کم کم وَ می‌گردد صدای پرده ای که می‌رود بر آستان خیمه‌ای بالا/

صدای پا شتابش بیشتر از پیش می‌گردد/ صدای خنده های کودکانه باعث آرامشم نه باعث تشویش می‌گردد/ صدای پای کودک می‌شود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک/ صدای العطش‌ها هم بلند است از دم این خیمه تا افلاک/ صدا با بچه‌های خیمه می‌گوید عمو عباس اگر که رفت دیگر بر نمی‌گردد/ شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سر نمیگردد/ اگر تشنه اگر بی تاب/ بیایید از عمو دیگر نخواهیم آب/ صداهای پس از این لحظه را تا عصر عاشورا به ترتیب این‌چنین بشنو/ و اول از همه سوت صداهای هزاران تیر را توی کمان‌ها در کمین بشنو/ صدای چک چک شمشیر/ صدای کودکی که گفت در خیمه چرا کرده عمویم دیر/ صدا وقتی کشید ارباب عمود خیمه را از زیر/ صدای خسته ارباب : "هل من ناصرٍ " ذیل صدای گریه‌ یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر/ صدای بوسه خنجر/ صدای خس خس حنجر/ صدای "یا بُنَیَّ" یا غریب مادرِ ِمادر/ صدای بوسه مادر صدای این غم دلچسب/ صدای استخوان‌ها و صدای تلخ نعل اسب/صدای هلهله ، غارت/ صدای کیسه لبریز از خلخال‌ها و زیور آلات گران قیمت/ صدای دست روی گردن طفلی/ صدای تیز سیلی خوردن طفلی/ صدای گوشواره موقع کنده شدن از گوش/ صدای خس خس سخت نفس وقتی که طفی می‌رود از هوش/ صدای ممتد افتادن طفلی ز ناقه در بیابان و/ صدای زجر وقتی می‌فشارد روی هم دندان به دندان و/ صدای قرمز شلاق روی پیکر زخمی بی‌جان و...

 

شاعر : مهدی رحیمی

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 3:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران