• یکشنبه ۵ مرداد ۰۴


واحد شهادت حضرت رقیه -( غروبا تو ویرونه ی غم ها یه دختر نشسته تک و تنها )

۳۲۶۵
۴

غروبا تو ویرونه ی  غم ها          یه دختر نشسته تک و تنها
زانوش و گرفته تو آغوشش    میگه ای خدا خسته‌م از دنیا
داره میگه، بیا دیگه، من و از اینجا ببر بابا ۲
یه شب انتظارش به سر اومد / باباش آخرش از سفر اومد
نه با ذوالجناح و نه با نیزه / که این دفعه با طشت زر اومد ۲
نگاش بارونه، دلش پرخونه، واسه باباش روضه می خونه
غریبم بابا ۴

خبر داری تب کردم ای بابا             خبر داری پر دردم ای بابا
خبر داری که گوشواره هام و     توی خیمه گم کردم ای بابا
خبر داری، چهل منزل، پی تو می گردم ای بابا ۲
خبر دارم افتادی از نیزه / خبر داری افتادم از ناقه
از اون شب که زد دشمنت من رو / هنوز ای بابا صورتم داغه ۲
خبر سنگینه، عدو بی دینه، دیگه چشم من نمی بینه ۲
غریبم بابا ۴

چرا انقدر موهات آشوبه          دلم داره تو سینه می کوبه
چرا  صورتت زخمی سنگه         رو لبهاتم انگار جای چوبه
نپرس از من، از احوالم، تو خوب باشی حال من خوبه ۲
نداری تو عمامه من معجر / موهات سوخته موی منم سوخته
دلم سوخت تا دیدم عمومون و / که دشمن سرش رو به نی دوخته
شدم جون بر لب، میرم من امشب، حلالم کن عمه جون زینب
غریبم بابا ۴

شاعر : محمد بیابانی

www.emam8.com دانلود سبک

  • دوشنبه
  • ۵
  • مهر
  • ۱۳۹۵
  • ساعت
  • ۱۷:۴۵
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران