• دوشنبه 5 آذر 03


واحد شهادت حضرت رقیه -( غروبا تو ویرونه ی غم ها یه دختر نشسته تک و تنها )

3149
4

غروبا تو ویرونه ی  غم ها          یه دختر نشسته تک و تنها
زانوش و گرفته تو آغوشش    میگه ای خدا خسته‌م از دنیا
داره میگه، بیا دیگه، من و از اینجا ببر بابا 2
یه شب انتظارش به سر اومد / باباش آخرش از سفر اومد
نه با ذوالجناح و نه با نیزه / که این دفعه با طشت زر اومد 2
نگاش بارونه، دلش پرخونه، واسه باباش روضه می خونه
غریبم بابا 4

خبر داری تب کردم ای بابا             خبر داری پر دردم ای بابا
خبر داری که گوشواره هام و     توی خیمه گم کردم ای بابا
خبر داری، چهل منزل، پی تو می گردم ای بابا 2
خبر دارم افتادی از نیزه / خبر داری افتادم از ناقه
از اون شب که زد دشمنت من رو / هنوز ای بابا صورتم داغه 2
خبر سنگینه، عدو بی دینه، دیگه چشم من نمی بینه 2
غریبم بابا 4

چرا انقدر موهات آشوبه          دلم داره تو سینه می کوبه
چرا  صورتت زخمی سنگه         رو لبهاتم انگار جای چوبه
نپرس از من، از احوالم، تو خوب باشی حال من خوبه 2
نداری تو عمامه من معجر / موهات سوخته موی منم سوخته
دلم سوخت تا دیدم عمومون و / که دشمن سرش رو به نی دوخته
شدم جون بر لب، میرم من امشب، حلالم کن عمه جون زینب
غریبم بابا 4

شاعر : محمد بیابانی

www.emam8.com دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران