• دوشنبه 3 دی 03


اشعار دفاع مقدس,(كودكي سوخت در آتش به فغان، هيچ نگفت)

22086
2

كودكي سوخت در آتش به فغان، هيچ نگفت
مادري ساخت به اندوه نهان، هيچ نگفت
پدر پير شهيدي كه به عشق ايمان داشت
سوخت از داغ پسر هاي جوان، هيچ نگفت

 

دختر كوچك همسايه ي ما پر زد و رفت
دل آيينه شكست و كس از آن هيچ نگفت
وقتي از شش جهت آوار تبر مي باريد
مردي از حنجر نامرد جهان هيچ نگفت
وطنم زخمي شمشير دو صد حادثه گشت
باز با اين همه چون شير ژيان هيچ نگفت
آن طرف تر، پس ديوار بلند ترديد
شاعري بود كه با طبع روان هيچ نگفت
خاك خوبم، وطنم، درگذر از آتش دود
آب شد، آب، ولي از غم نان هيچ نگفت
شبي از خويشتنم خواستم آيينه چه گفت؟
پاسخش باز همان بود، همان، هيچ نگفت
مي توان گوشه اي از داغ مرا شرح نداد
ولي از اين همه هرگز نتوان هيچ نگفت

منبع:سایت پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار وشهادت

  • دوشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 5:39
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران