اومده طبیب دردم – کنج ویران سجده کردم
تا نفس دارم من امشب – دور مهمانم بگردم
سوی من ای همه نور آمده ای - خسته ای از راه دور آمده ای
چرا خاکستری هستی باباجون – مگه از کنج تنور آمده ای
وای بابا بابا بابا – وای بابا بابا بابا
***
دل من خون شد چو لاله – کم کم افتادم ز ناله
آمدی امشب برای – دیدن پیر سه ساله
من به قربان سر تو بابا جون – کو امیر لشگر تو باباجون
کو عمو تا که ببیند از همه – خورده سیلی دختر تو باباجون
وای بابا بابا بابا – وای بابا بابا بابا
***
دختر تو بی رمق شد – سجده گاهم این طبق شد
کتاب عمر کم من – از غمت ورق ورق شد
آرزو داره سه ساله دخترت – آروم آروم واکنی چشم ترت
اگه راه رفتن من رو ببینی – نمی دونی که منم یا مادرت
وای بابا بابا بابا – وای بابا بابا بابا
شاعر : سید محسن حسینی
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:27
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه