• دوشنبه 17 اردیبهشت 03


شعر حضرت رقیه (س) ( تا آمدی خرابه نشین ات شفا گرفت)

1976
1

 تا آمدی خرابه نشین ات شفا گرفت
زخم تمام پیکر خونم دوا گرفت
من نذر کرده ام که بمیرم برای تو
شکر خدا که بالاخره این دعا گرفت...
تا گوشواره را کشید دو چشم ام سیاه رفت
بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت
یا اسب بود... یا یکی از دشمنان تو  !!!
از روی پیکرم که زمین خورد راه رفت...
یک لحظه دید عمه مرا، اشک باره شد
داغ مدینه در دل زارش دوباره شد
نامرد سیلی اش دو هدف داشت هم زمان
هم گوشواره رفت، هم گوش پاره شد
شاعر:مهدی صفی یاری

  • سه شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 8:59
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران