قدم قدم ز حرم دور گشتنت سخت است
به غربت از حرمت دل بریدنت سخت است
تو می روی و دل خواهرت به دنبالت
برادرم چقدر جبهه رفتنت سخت است
تمام زندگی ام ای همه کسِ زینب
به جان فاطمه بی یار ماندنت سخت است
برای بوسه به زیر گلو بده مهلت
شنیده ام که به گودال کشتنت سخت است
بپوش زیر زره دستباف زهرا را
خبر ز غارت پیراهنِ تنت سخت است
به بند چادر و معجر نمی رسد دستی
ولی اگر برسد دست دشمنت سخت است
چگونه صبر کنم آخرین نگاه ترا
وداع دختر و این بوسه چیدنت سخت است
به زیر کعب نی و ضربه ماندَنَم آسان
به زیر نیزه و شمشیر دیدنت سخت است
تمام عمر ترا دیده ام به ندبه ولی
به زیر دشنه مناجات خواندنت سخت است
چقدر حال تو چون روز آخر مولاست
چقدر شیوۀ ((لا حول)) گفتنت سخت است
اگر چه چشم تو ما را رها نمی سازد
ز روی نیزه بما سر کشیدنت سخت است
شاعر : محمود ژولیده
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 8:48
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه