تو بگو چه عیبی داره/ سهمشو زینب بیاره/ توی این ضیافت الله
کاش که با این دل پر تب/ بشه وقتش خود زینب/ جون بده برات ایشاالله
زینب وقف تو کرده یاحسین زندگیشو
با تو داره همه اشتیاق بندگیشو
آقا اگه موافقت کنی تو کربلا
زینب می کنه تن لباس رزمندگیشو
زینب گرچه عزاداره - دلش گرفتاره - به عشق چشمات
امروز که عید قربونه - دلش برات خونه - برای غمهات
موهاشون تو خون و خاکه/ تنشون چه چاک چاکه/ مثل اکبر ارباً اربا
شهدای بی قرارن/ چون که دارن سر میذارن/ به روی پاهای زهرا
داداش میخوان محک برای این جنگ بخورن
داداش از همه گرگای تو دشت چنگ بخورن
داداش آرزوشونه تا آخر با تو باشن
پشت سر تو روی نیزه ها سنگ بخورن
ای وای زینب دلخسته - حلقه ی خون بسته - جلوی چشماش
دیدم دلم رو آزردن - سراشونو بردن - برای پاداش
شاعر : رضا تاجیک
- پنج شنبه
- 15
- مهر
- 1395
- ساعت
- 23:32
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه