روز و شب سر بدهم از غم تو شیون ها
سینه کوبی بکنم ، با دمِ سینه زنها
مثل یک "داغ جوان دیده" ، تو را گریانم
ناله زن میشوم از داغ ، شبیه زن ها
"مَن مَنم" نزد تو تبدیل ، به "مِن مِن" شده است
پیش تو هیچ ندارند ، تمام "مَن ها"
دوش ، در مجلستان یاد ضریحت کردم
ناله کردند ، ز دوری تو پیراهن ها
کربلایی ست ، هر آنکس که بیاید روضه
روضه گردیم ، به عشقت ، من و هم میهن ها
خانه داریم ... ولی نیست ، کنار حرمت
بده یک خانه ی نزدیک ، به بی مسکن ها
همه گویند ، که لایق نشدم بهر حرم
ختم کن قائله ی طعنه و سوء ظن ها
رقّت انگیز شده ، حالِ دلِ ناکامم
مثل یک روضه شده ، قصه ی جا ماندن ها
رضا قاسمی
- جمعه
- 7
- آبان
- 1395
- ساعت
- 17:11
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه