ما هرچه که هستیم غلام حسن هستیم 2
دیوانه و سرگشته ی نام حسن هستیم
یک بار نشد روزی مارا نرساند 2
شرمنده ی الطاف مدام حسن هستیم 2
با مرد جزامی سر یک سفره نشسته است
دیوانه ی این لطف و مرام حسن هستیم 2
اصلا به کسب ربط ندارد که همه عمر
ریزه خوره دستان امام حسن هستیم
صلح حسن از هر نظری عین قیام است 2
ما تابع این صلح و قیام حسن هستیم 2
(از صلح حسن هست حسینی شدن ما
باید بنویسند حسن بر کفن ما 2))2
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
ترسی به دل از فتنه ایام نگیریم
از روز ازل نوکر این خانه شدیم و
جز بر در این خانه سرانجام نگیریم
(مجنون حسینیم همه شهر بدانند
زشت است که مجنون حسن نام نگیریم) 2
هر کس به طریقی بشود مست ولی ما
جز لب پیمانه ی او کام نگیریم
هر وقت بنا شد که بسازند حرم را
ما کارگری کرده و انعام نگیریم
(روزی برسد صاحب زوار شود او
مانند امامان حرم دار شود او) 2
او شاه کرم هست و برایش حرمی نیست
بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی نیست
حکام عرب را چه به این خاک مطهر
افسوس بقیع دست امیر عجمی نیست
این بی حرم آن قدر کریم است و کریم است
که بخشش صد حاتم طایی رقمی نيشت
آقای بقیع چه غریب است خدایا
در خانه ی خود کشته شدن داغ کمی نيست
از ماتم او عرش خدا غرق عزا شد
افسوس که این مرثیه را محتشمی نیست
(باید بسرایند همه از کرم او
تجدید بنا میشود آخر حرم او) 2
شاعر : حسین سازور
- جمعه
- 3
- دی
- 1395
- ساعت
- 13:53
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین سازور
ارسال دیدگاه