ما ولایتمدار زاده شدیم
با دم ذوالفقار زاده شدیم
پای دین استوار زاده شدیم
همه مجنون یار، زاده شدیم
همهگی تحت رایت عشقیم
شیعیان ولایت عشقیم
ما همه بتشکن بزرگ شدیم
با ولا مرد و زن بزرگ شدیم
بین سینهزدن بزرگ شدیم
با حسین و حسن بزرگ شدیم
با حسینیم، با حسین شهید
پرچم ماست یا حسین شهید
از دل ما شراب میجوشد
چشمههای پر آب میجوشد
غیرت بوتراب میجوشد
عشق این انقلاب میجوشد
پرچم انقلاب محکم بود
پرچم مشکی محرم بود
خون که دادیم ما جگر دادند
دست دادیم بال و پر دادند
بت شکستیم تا تبر دادند
رهبری نه، که تاج سر دادند
با خمینی به ما کمک آمد
هشت سال از خدا کمک آمد
بین این روضهها زهیر شدیم
عابس و مسلم و بریر شدیم
با بصیرت جدا ز غیر شدیم
همگی عاقبت به خیر شدیم
تکیه بر غیرت وهب زدهایم
فتنه را یک به یک ورق زدهایم
سال هشتاد و هشت فرصت ساخت
کفر بر قلب دیمی تاخت
سستایمان عنان خود را باخت
فتنه دشمن در این سرا انداخت
باز حرمت شکست، پرچم سوخت
دل ما باز در محرم سوخت
عدهای رشوهخوار جمع شدند
پستهای دیار جمع شدند
سگصفتهای خار جمع شدند
در هجوم غبار جمع شدند
در عزای حسین خندیدند
همه چو اهل کوفه رقصیدند
لحظهی امتحان بلند شدیم
با حسین زمان بلند شدیم
همه سینهزنان بلند شدیم
پای رهبر چنان بلند شدیم
نه دی گامها طلائیه شد
همهی شهرها حسینیه شد
نه دی را حضور امت ساخت
نه دی قلهی بصیرت ساخت
نه دی سنگر شهامت ساخت
بهر ایران شیعه عزت ساخت
نه دی کار، کار مردم بود
واقعاً افتخار مردم بود
نه دی اقتدار عاشوراست
نه دی دست کربلا پیداست
نه دی پشتوانهی فرداست
نه دی هر کسی به پا برخاست
سینهزنها حماسهساز شدند
رهبری گفت سرفراز شدند
گفت رمز دوام ما تقواست
بیرق انتقام ما تقواست
انتظار امام ما تقواست
دستگیر قیام ما تقواست
نه دی را فقط خدا دیدیم
روح ارباب کربلا دیدیم
تا ولی فقیه علمدار است
روح اسلام نیز بیدار است
آی مردم زمان پیکار است
یار چشم انتظار عمار است
رهبری روح سبز دورانهاست
رمز بیداری مسلمانهاست
از شهیدان جدا شدن مرگ است
از حسینیه پا شدن مرگ است
دور از روضهها شدن مرگ است
واقعاً بیحیا شدن مرگ است
زحمت راه کج نمیارزد
این دعای فرج نمیارزد
ما کنار ولایتیم همه
بیقرار شهادتیم همه
تحت تعلیم هیئتیم همه
نسل سرخ بصیرتیم همه
همه هستیم با امام زمان
التماس دعا امام زمان
نکند از تو من جدا بشوم
من به حال خودم رها بشوم
دور از خط کربلا بشوم
مثل یک عده بیوفا بشوم
بیقرارم مرا نگاه کنید
یادی از داغ قتلگاه کنید
کاروان داغدیده میآید
خواهری غمکشیده میآید
چه خمیده خمیده میآید
تا سر سر بریده میآید
پس گرفته سر برادر را
پس گرفته لباس و معجر را
دل پر اضطراب واویلا
کوچههای عذاب واویلا
آستین و حجاب واویلا
ماجرای شراب واویلا
شام رفته کبود برگشته
از نبرد یهود برگشته
پیش او خصم سربه زیر شده
گرچه با نامحرمان اسیر شده
دیگر از روزگار سیر شده
بیحسینش چقدر پیر شده
حیف آخر سهساله جا مانده
گوشواری از او به جا مانده
شاعر : محمد جواد پرچمی
- شنبه
- 25
- دی
- 1395
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد جواد پرچمی
ارسال دیدگاه