دیده ی بی آب اصلا کور باشد بهتر است
این دل بی عاطفه در گور باشد بهتر است
من خجالت می کشم پیشت بیایم خوب من
سجده بر پای تو دورادور باشد بهتر است
آنزمانی که نداند قدر زر را مفلسی
زر ز مفلس مدتی مهجور باشد بهتر است
رشته مو بردار و بر دارم بزن اما نکش
جان عاشق هر قدر رنجور باشد بهتر است
مشک خالی مرا نگذار بی صد قطره اشک
جنس من تا صبح جمعه جور باشد بهتر است
حال من را خوش کنی آینده ام خوش می شود
علت خوشحالیم انگور باشد بهتر است
ریز ها اینجا عزیزند و درشتان هم ذلیل
فیل در نزد سلیمان مور باشد بهتر است
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- یکشنبه
- 26
- دی
- 1395
- ساعت
- 19:31
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه