• پنج شنبه 1 آذر 03


اشعار شهادت حضرت محسن(ع) -( به دست قنفذ ملعون شکست بال و پری )

2572


شروع میشود این روضه ابتدا با در
چه تلخ کرده تمامی ماجرا را در
بهشت بود شب و روز و مرتضی تا در
چهل نفر طرفی و به پشت در ما در

 چهل حرامی ملعون چهل حرامی پست
فشار بر در و دیوار بار شیشه شکست

به ضرب زور و لگد در شکسته شد با میخ
و سینه ای که سپر شد گسسته شد با میخ
شلوغ بود و نفسهاش بسته شد با میخ
شبیه لاله ی در خون نشسته شد با میخ

صدای ناله ی مادر به عرش اعلا رفت
 بیا که فضه عزیز علی و زهرا رفت

همین که شعله ی آتش به درب خانه رسید
زمان حمله و پیکار وحشیانه رسید
صدای مرد حرامی در این میانه رسید
هوار زد که بیایید تازیانه رسید

نفس کشیدن او زیر دست و پا سخت است
از این به بعد کمی شرح ماجرا سخت است


 چهل نفر چقدر با شتاب آمده اند
چه بی هوا و بدون حساب آمده اند
مسلحند و همه با طناب آمده اند
برای بردن عالیجناب آمده اند

درون خانه رسیدند و من زبانم لال
چه دادها که کشیدند و من زبانم لال

در این میانه وسط امدست پای غلاف
صدای مرد حرامی رسد صدای غلاف  
بگو دگر بزنم ضربه با کجای غلاف
و پر ز لکه ی خون است جای جای غلاف

به دست قنفذ ملعون شکست بال و پری
کشیده شد وسط خاک کوچه ها پدری

شاعر : امیر علوی

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 8:7
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران