بر هر کسی اذنِ دُخُولِ مَرقَدش داد
پر داد و پروازی به گِردِ گُـنبدش داد
هر زائری شد خاک ره یا خاکبوسش
از خاک بر افلاک بُردو مَسندَش داد
از دور هم بر او سلامی داد هر کس
هم پاسُخِ او را رضا، هم احمدش داد
رِندی طلب میکرد روزی ،روزی از او
او روزیّ تا روز محشر مُمتدش داد
برهرکه شرحی از قیامت خواست کافیست
یا شرحی از چشمِ رضا، یا از قدش داد
برآنکه مشمول دعای مادرش شد
اِذنِ بدونِ اِذن، رفت و آمدش داد
سوغاتی از او خواستم شیرین تر از عشق
سوهانِ قُم با زعفرانِ مشهدش داد
شاعر : حیدر توکل
- چهارشنبه
- 25
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 6:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حیدر توکلی
ارسال دیدگاه