الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
تویی رب جلیل و من ذلیلم
ندارم در بساطم غیر آهی
بوَد پروندۀ عمرم سراسر
سیاهی در سیاهی در سیاهی
چو کاه رفته بربادم که باشد
به روی شانهام کوه گناهی
مرا عجز و نیاز است و گدایی
تو را قدر و جلال و پادشاهی
گناه از چارسو شد سدِّ راهم
به جز عفوت ندارم هیچ راهی
پر کاهی ندارم تا ببخشی
ز راه لطف کوهی را به کاهی
تو را دارم ببخشی یا نبخشی
تو را خواهم بخواهی یا نخواهی
من از خشمت به عفوت میگریزم
پناهم ده پناهم ده پناهی
اگر چه از گنه روزم شده شب
تو را خواندم سحر یا صبحگاهی
صدایت میزند پیوسته «میثم»
جوابم ده جوابم ده الهی
منبع:سایت: نکته های آموزنده زندگی
- چهارشنبه
- 28
- تیر
- 1391
- ساعت
- 5:24
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه